4 ـ گام اول ، هماهنگی Tuningin
زمانی که با مشکلی مواجه میشویم ، اولین کار این است که آن مسأله را به عنوان یک پروژهی مستقل در نظر بگیریم و آن را برای خود تعریف کنیم تا از مبهم بودن خارج شود . برای ایجاد هماهنگی ، مهارتهای مربوط به گوش دادن فعالانه لازم و ضروری است . سعی کنیم نظرات دیگران را بدونِ تحمیل نظرات خود درک کنیم و نشان دهیم که برای آنان احترام قایلیم . هماهنگی ، همهی مطالب را در یک بافت قرار میدهد ، یک دست میکند ، شناخت همهی عوامل مربوط به یک مسأله یا مشکل از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است .
1 ـ طبقهبندی مسأله که مسأله از چه مقولهای است .
2 ـ ارزیابی موقعیت که موضوع اصلی کدام است .
3 ـ بررسی نکات برجسته که چه چیزی مهم است .
4 ـ سازمانیابی که چطور میتوان به بهترین وجه روی این مسأله کار کرد .
5 ـ هماهنگی احساسی که چطور میتوان با تمام توان بر روی این مسأله کار کرد .
هنگام شروع مرحلهی هماهنگی فرآیند سازمانیابی را نیز باید شروع کنیم ولی باید توجه داشت که بدون داشتن رهبری و بدون دسترسی به منابع مناسب هیچ کار مفیدی صورت نمیگیرد . برای اینکه مدیران مفهوم وظایف و تکالیف را به اعضای تیم خود ابلاغ کنند ، شیوههای مختلف رهبری مورد استفاده قرار میگیرد ، لذا بکارگیری توصیههای زیر مفید خواهد بود :
روشهای مناسب رهبری : با استفاده از این اصول میتوانید بهترین روش رهبری و مدیریت را انتخاب کنید .
روش یک : دستور ، در مورد کسی که یا مایل به انجام کاری نیست و یا نمیتواند آن کار را انجام دهد .
روش دو : حمایت ، برای کسی که دوست دارد کاری انجام دهد ولی قادر به انجامِ آن نیست .
روش سه : مشارکت دادن ، برای کسانی که تمایل ندارند تمام مسوولیتهای یک کار را بر عهده بگیرند اما
توانایی دارند .
روش چهار : مأمورکردن ، برایکسانیکهانجامکاریرا دوست دارندو قادرهم هستند ، نباید درکارشان دخالت کنیم .
تعیین هدف با حداکثر دقت ممکن روشن میسازد که نتایج مطلوب حاصل فعالیتهایی است که ما اجرای آن را متقبل شدهایم.
داشتنِ یک دید دقیق و حساس برای رهبری بسیار ضروری است . ما باید در بدو استفاده از روش ساختاری ، اهداف را در قالب عبارات قابل فهم بیان کنیم . تمامی اعضای یک سازمان باید در راستای یک هدف مشترک حرکت کنند .
در حقیقت کلیهی اهداف بر اساس ارزشها بنا میشود و باید اهداف ، اهدافی باشد که فواید آن عایدِ تمامِ افرادِ یک سازمان شود .
ارزشها باید دارای شش خصوصیت باشد :
1 ـ ارزشهای والاتر باید از بین ارزشهای گوناگون و متعددی انتخاب شود .
2 ـ ارزشها باید با یکدیگر همگونی داشته باشد .
3 ـ ارزشهای برتر باید محدود باشند والّا باعث سردرگمی میشود .
4 ـ ارزشها باید قابل اجرا باشد .
5 ـ ارزشها باید پرجاذبه باشد .